امروزه دیگر معماران بر طراحی نما کنترل کامل و همه جانبه‏ ای ندارند، و این موضوع به ایجاد تغییراتی در فرایند طراحی آن‏ها منجر شده است. از طرف دیگر، درک درست از مفاهیم بین رشته ‏ای نیز تقریبا ضعیف است (Porteous, 2002). هر چند باید توجه داشت که وظیفه معمارانه مبنی بر نظارت بر طراحی وظیفه‏ ای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و به فرد دیگری محول نمود (Kelleher et all, 2005).

نظارت معمارانه بر طراحی

از یک معمار انتظار می‏رود که داده ‏ها و اطلاعات بدست آمده از مشاوران مختلف را با یکدیگر ترکیب و هماهنگ کند و بدین ترتیب است که به عنوان مثال محل حفره‏ های تجهیزات الکتریکی باید با سیستم عایق رطوبت هماهنگ باشد، دریچه‏ های مکانیکی هوا باید دور از منابع آلاینده تعبیه شوند، و غیره.

به طور معمول در ابتدای مسیر چندین گزینه تکنولوژیکی و مهندسی پیش روست. اگر اطلاعات مربوط به پوسته ساختمان می‏توانست از همان ابتدای آغاز فرایند طراحی در اختیار مهندسان قرار بگیرد شاید آن‏ها این توانایی را داشتند که تنها گزینه ‏هایی را انتخاب کنند که بتواند به بهترین شکل ممکن با سایر عملکردها و کارکردهای نمای مورد نظر همخوانی داشته باشد.

به عنوان مثال، در چنین حالتی، یک مهندس سازه می‏توانست یک اتصال پیچ و مهره را درست در جایی پیشنهاد دهد که امکان ساخت و اجرای یک لایه پیوسته ضد آب نیز وجود داشته باشد، یا درزهای حرارتی را درست در نقاط اتصال تعبیه کند، و یا یک مفصل نرم (soft joint) را در سازه بتنی به گونه ‏ای طراحی نماید که بتوان یک پوسته ضد آب پایین تر از سطح زمین را در آن جا داد، و یا با کمی جابجایی اجزای سازه‏ای و ایجاد حفره در سقف ساختمان شرایطی را به وجود آورد که در اجرا و نصب فنی اجزای سقف کمترین فاصله لازم وجود داشته باشد.

ازدیاد رو به رشد چالش‏های نیروی کار در فرایند طراحی و ساخت نما

افزایش رو به رشد تعداد مشاورانی که برای اجرای موفقیت‏ آمیز پوسته (نمای) یک ساختمان لازم است، منجر به بروز نیاز ثانویه به هماهنگی مهندسان نما برای پر کردن خلاء بین مشاوران شده است. مهندس معماری که مسئولیت طراحی یک پروژه بزرگ را بر عهده دارد اغلب به شدت تحت فشار است. اولین چالش برای موفقیت یک پروژه داشتن سواد علمی برای ایجاد یک ارتباط صحیح، دقیق و واضح بین افراد تیم است. فقدان این نوع از آموزش در حال حاضر در اغلب برنامه ‏های درسی معماری به چشم می‏خورد (Woudhuysen and Abley, 2004). دومین چالش، درک نادرست سلسله مراتب مشاوران، و شکاف ‏هاییست که در نتیجه این موضوع در ارتباطات بین اعضای تیم ایجاد می‏شود و از قدرت و توانایی معماران در تلاش برای بهتر کردن این ارتباط و مشخص نمودن روند پیشرفت وظایف محول شده می‏کاهد. چالش دیگر، مهارت‏های مورد نیاز مربوط به مدیریت پروژه و نظارت و مدیریت یک تیم متشکل از مشاوران مختلفی است که هر لحظه بر تعداد آن‏ها افزوده می‏شود. در نتیجه، اغلب اوقات در ارتباط و هماهنگی بین گروه‏های مختلف دخیل در طراحی نمای ساختمان نوعی شکاف وجود دارد. هر چند، این سناریو در صورتی که همان تیم شروع به طراحی ساختمان دیگری کنند به طور چشمگیری بهبود بخشیده خواهد شد.

به طور طبیعی معماران ترجیح می‏دهند با شرکت‏های مهندسی نما ( Facade engineering ) متشکل از چندین رشته مختلف همکاری کنند که ‏قادرند هماهنگی بین این رشته‏ های متنوع را در درون خود سازمان انجام دهند. هر چند بر اساس مشاهدات نویسنده این مقاله، اغلب، شکست چنین سناریویی منجر به ضربه خوردن به شخص معمار خواهد شد چرا که مسئولیت نهایی نظارت بر فرایند یک طراحی بر عهده معمار خواهد بود.

راه حل، مشاور تخصصی نما ( Facade Consultant )

این چالش‏ها را می‏توان با کمک تقسیم بیشتر نیروی کار متخصص کاهش داد، به این ترتیب که معمار، شرکتی را به عنوان یک مشاور تخصصی نما و مدیر پروژه ماهر به خدمت بگیرد. یک مهندس نما بهترین فرد برای آموزش دادن و قدرت دادن به معماران برای ایجاد هماهنگی و ارتباطات موثر بین اعضای تیم خواهد بود.

آسانسور شیشه ای | نقش مهندسی نما در نمای شیشه ای

جداسازی

 مهندسی نما در ایده آل‏ترین حالت خود باید تمامی عملکردهای پوسته ساختمان را به طور جامع در بر بگیرد. تمامی جنبه ‏های عملکرد فیزیکی تعیین شده باید در ارتباط با یکدیگر تحلیل شوند چرا که همه این عوامل با یکدیگر همپوشانی داشته و در هم تنیده هستند.

این در واقع بدین مفهوم است که تحلیل و بررسی هر یک از این عوامل به طور جداگانه فرایند چندان درستی به شمار نمی‏آید؛ به عنوان یک مثال بارز از این اشتباه می‏توان به تایید بدون قید و شرط عایق اسپری فوم توسط مشاوران ساختمانی، بدون آگاهی از الزامات و دستورالعمل‏های اولیه تعریف شده برای ساختمان اشاره کرد. در نتیجه چنین عملی است که مشتریان چنین افرادی، یعنی صاحبان ملک یا معماران، با اجبار افراد مسئول در تهیه دستورالعمل‏ها و استانداردها در لزوم ایجاد تغییرات در طرح بعدا با مشکلات زیادی مواجه می‏شوند.

راه حل

انتخاب درست و ایجاد هماهنگی لازم بین مشاوران به منظور به خدمت گرفتن یک رویکرد جامع و متوازن در فرایند طراحی و ساخت پوسته ساختمانی، نیازمند دانش کاملیست که بتواند تعداد زیادی از رشته ‏ها و حوزه‏های علمی را در بر بگیرد. لازم به تاکید دوباره است که در این میان حضور یک مهندس نما به عنوان یک نقش غیررسمی در فرایند طراحی و ساخت، با مسئولیت آموزش و قدرت دادن به معماران برای بهبود بخشیدن به ارتباطات و هماهنگی‏های بین اعضای تیم، ضروریست.