در دوره ای که رکود اقتصادی و تغییرات آب و هوایی بر چگونگی فعالیت ما به عنوان طراحان ساختمان اثرات مستمر دارند، مشاور نما رفته رفته از اهمیت روزافزونی برخوردار میگردد. یکی از پیامدهای تغییرات آب و هوایی این است که ساختمانها به طور فزایندهای نیازمند شیوهای میشوند که کارایی بالا و اثر مخرب کم بر محیط را توامان تامین نماید. این پیامد و اثرات آن را به خوبی میتوان در قوانین وضع شده برای ساخت و ساز، و نیز در تقاضای روزافزون بازار برای « ساختمانهای رتبهبندی شده از نظر پایداری » احساس نمود.
مهندسی نما مولفه لازم و اساسی طراحیای است که به صورت یکپارچه با مسائل اجرایی و تحقق عملی اهدافش پیش میرود. این مولفه، به صورت بالقوه ارزش مالی ملک را برای کارفرمایان به حداکثر میرساند و در عین حال امکان بهره بردن از رویکردهای فنی گستردهای را فراهم میسازد که برای تحقق ساختمانهای پایدار و نیز برای همپا شدن با بودجهها و برنامههای چالش برانگیز کنونی در بازار جهانی مورد نیاز است.
این مقاله، با بررسی پروژه Ropemaker Place به عنوان یک نمونه موردی که توسط گروه Associates Arup انجام شده، ارزش و اهمیت مهندسی نما در مراحل اولیه طراحی را مطرح میکند. در این پروژه، ایده نسبتا ساده جهتگیری پنجره به منظور کنترل انرژی خورشیدی جذب شده، از طریق یک سری مطالعات طراحی، ارزیابیهای فیزیک ساختمان، و خرید سهام توسط پیمانکاران متخصص در مراحل اولیه امکان پذیر شده است. نتیجه، یک ساختمان تجاری موفق با پوشش ساختمانی معمارانه با کارایی بالاست که رتبه عالی در ارزیابی به روش BREEAM (مترجم:Building Research Establishment Environmental Assessment Method؛ روش ارزیابی ساختمان با رویکرد پایداری و میزان سازگاری آن با محیط زیست) را نیز به دست آورده است.
پیشینه مشاور نما ( Façade Consultant )
مهندسی نما، رشته نسبتا جدیدی است که با گذشت زمان اهمیت بیشتری مییابد؛ چرا که در این زمانه، رکود اقتصادی و تغییرات آب و هوایی عواملی هستند که روز به روز نیاز به وجود یک رویکرد یکپارچه نسبت به طراحی و فرآیند ساخت و ساز از ابتدا تا انتها را بیشتر کردهاند. پیشرفتهای فنی و روشهای آماده سازی ساختمانها از شروع تا تحویل پروژه نشان میدهد که اغلب، موفقیت پروژه در بین طیف وسیعی از دادهها، به دانش تخصصی وابسته است؛ مجموعه دانشی که برخی از آنها بیست سال پیش به اولین تجربههای عملی در مهندسی نما منجر شدند.
این مقاله به پتانسیل و توانی که دانش مهندسی نما در مراحل اولیه طراحی در تحقق بلندپروازیهای طراحان و کارایی بالای ساختمانها دارند، میپردازد. در بررسی نمونه موردی، بر فیزیک ساختمان و روش در نظر گرفته شده برای راهبردهای مرتبط با انرژی در ساختمان تاکید شده است؛ اما به طور کلی، ملاحظات در نظر گرفته شده برای دیگر جنبهها نیز کاربرد خواهند داشت. مسئله اساسی آن است که طراحی با رویکرد یکپارچه، کارایی بالا-اثر مخرب کم بر محیط را تسهیل کرده و این نوع طراحی، به توانایی کارفرما و تیم طراحی و این که بتوانند در همان مراحل ابتدایی و اولیه طراحی به جزئیات توجه درخوری داشته باشند، وابسته است.
پروژه مورد بررسی (Ropemaker Place)، یک بنای تجاری در نزدیکی Moorgate در شهر لندن انگلستان است. اجرای این پروژه که توسعهدهندگان آن از شرکت British Land، و طراحان آن از گروه Arup Associates بودند در می سال ۲۰۰۹ به اتمام رسید. این مجموعه که شامل دفاتر و امکانات خردهفروشی است، بر مبنای پایبندی شرکت British Land به طراحی پایدار و تاکید آنها بر انعطافپذیری ساختمانهای اداری مدرن شکل گرفت. لازم به ذکر است که این پروژه در زمان مقرر و در چارچوب بودجه پیشبینی شده به اتمام رسید. آشنایی با سایر عوامل دخیل در این پروژه، از طریق مقایسه آن با پروژه توسعه Plantation Place، که تنها چند سال قبل، با همکاری همین شرکت توسعهدهنده و تیم طراحی انجام شده بود، امکان پذیر است.
طرح اولیه پروژه Ropemaker Place که در ابتدا توسط یک تیم طراحی پیشنهاد گردید، از جانب کارفرما مورد قبول واقع نشده و کنار گذاشته شد. پس از آن، گروه Arup Associates، به دلیل سابقه همکاری موفقیت آمیزشان در پروژه توسعه Plantation Place، مسئولیت ادامه فرآیند پروژه را بر عهده گرفتند.
طراحی نمای پروژه Ropemaker نمونهای عالی از هماهنگی یکپارچه راهکارهای معمارانه با عملکردهای زیست محیطی است؛ به این صورت که تیم طراحی در این پروژه، سیستم نمای مورب سفارشی و خاصی را ایجاد کرد که در مقایسه با نماهای تختی که رایج هستند به میزان ۲۷ درصد، انرژی لازم برای خنک کردن دمای ساختمان را کاهش میدهد.
در این بنا تغییر رنگ ظریف و ماهرانه به همراه ظاهر ریتمیک نما، یک صفحه داینامیک با تونالیته رنگی و با امکان بازتابش نور خورشید را ایجاد میکند. در عین حال، اجزای این نما، به دلیل آن که پشت به جهت خورشید قرار میگیرند، باعث ایجاد سایه یکپارچهای بر روی پوسته ساختمان میشوند. در نتیجه چنین طراحی حسابشدهای، به طور قابل توجهی از شدت جذب اشعه خورشید در این بنا کاسته شده و به دنبال آن، بار ناشی از صرف انرژی برای خنک کردن فضای داخلی نیز کاهش یافته است.
ساختمان این پروژه از شش فرم مکعبی به هم پیوسته در ابعاد بزرگ ساخته شده که سقف آنها در قالب مجموعهای از چندین تراس سبز، نسبت به ساختمانهای اطراف سر برافراشته است. این تراسهای سقفی، هم برای افرادی که در ساختمان هستند فضای طبیعی لذتبخشی را به وجود آورده، و هم به یک زیستگاه متنوع برای گیاهان، جانوران، حشرات و پرندگان تبدیل شده است. تمامی این ویژگیها در کنار یکدیگر و از طریق فراهم آوردن گزینههای متنوع در دسترس جهت ایجاد تغییرات دلخواه، به طور مستقیم بر افزایش جذابیت این ساختمان برای ساکنان و استفاده کنندگان آن تاثیر گذاشته است.
تیم طراحی و مهندسی نما پروژه ( Facade engineering )
گروه Arup Associates از رشتههای طراحی متنوع و چندگانهای تشکیل شده است. پروژه Ropemaker Place، با بهرهگیری از دانش متخصصین در بخش مهندسی نمای گروه Arup اجرا شد. آنها در این فرآیند از تجربیات پیشین خود در پروژه Plantation Place که چند سال قبل با موفقیت به اتمام رسیده بود استفاده کردند. ایده طراحی نمای این مجموعه در نتیجه تعامل نزدیک رشتههای مختلف شامل معماری، راهبردهای محیط زیستی، جزئیات نما، قابلیت ساخت، فیزیک ساختمان، و فرآیند ساخت و ساز که هزینههای ساختمانی را هم در بر میگیرد حاصل گردید. به طور کلی بر اساس مقررات ساختمانی تدوین شده، ضوابط و چارچوبهایی در ارتباط با چگونگی مصرف انرژی در ساختمانها تصریح شده است؛ در این پروژه، اهداف طراحی و چگونگی سازگاری با قوانین، بر اساس مدل ملی SBEM (مترجم:Simplified Building Energy Model، مدلی برای محاسبه و تجزیه و تحلیل الگوی مصرف انرژی در ساختمان) تشریح شده است.
به طور کلی در این مدل، عملکرد یک طرح پیشنهادی از نظر میزان تولید و انتشار کربن مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس با چارچوب مختص چنین پروژهای مورد مقایسه قرار میگیرد. این چارچوب بر مبنای بنای ملی مشابه دیگری حاصل میشود. این شباهت میتواند بر اساس داشتن توده و جرم مشابه با مدل پیشنهادی، کالبد کلی با رعایت حداقل استانداردها، نسبت مساحت پنجره به مساحت دیوار و سایر پارامترهای مرتبط دیگر باشد.
این چارچوب و رتبه طراحی بر اساس نمودارهایی که میزان استاندارد ظرفیت اشغال ساختمان را تعیین میکنند، محاسبه میشود. این بدان معناست که رتبهبندی ساختمان، به میزان استفادهای که به طور معمول انتظار میرود افراد از بنا داشته باشند – و میتواند به میزان زیادی متفاوت از ملاک استاندارد نیز باشد- مربوط نیست. این تفاوت، پس از استفاده واقعی از ساختمان و توسط رتبهبندیهای عملی که محاسبه میشوند نشان داده خواهد شد.
در مورد پروژه Ropemaker Place، کارفرما و تیم طراحی هنگام پیشبرد و توسعه پروژه، صرفا به معیار و کدهای SBEM اکتفا نکردند. از این رو، با هدف اجرای ساختمانی که بتواند در حالتهای مختلف به شکل کارآمدی عمل کند، سه سناریوی متمایز تعریف گردید:
۱- سناریوی انطباق با ضوابط و کدهای SBEM: این سناریو اجباری بود، و برای سنجش و اندازهگیری اثرات طرح پیشنهادی، ارزیابیهایی نیز صورت پذیرفت.
۲- سناریوی خواسته کارفرما: علاوه بر سناریوی تطابق با استانداردها، این پروژه مطابق با خواسته کارفرما نیز پیش رفت. این خواستهها بر اساس استانداردهای بازار و انتظارات ساکنان و استفاده کنندگان احتمالی ساختمان تدوین شده بودند؛ برای مثال، نمودار میزان اشغال ساختمان باید به گونهای طراحی میشد که امکان استفاده از طبقات تجاری را به همان میزان که در ادارات شهری مورد نیاز است فراهم سازد.
۳- سناریوی استفاده کنندگان بنا با هدف مصرف انرژی کم: این پروژه، با هدف برخورداری از عملکردی کارآمد در زمینه مصرف انرژی کم، استفاده کنندگان را افرادی میداند که آرمانهای پایداری دارند – کسانی که به طراحی پایدار علاقه داشته و مایل هستند تا عملکرد ساختمانشان را به منظور کاهش انتشار کربن، کنترل کنند.
بودجه در نظر گرفته شده برای نمای این پروژه، در مقایسه با پروژه بسیار موفق Plantation Place، محدود بود. در نتیجه، تیم طراحی در شرایطی نبودند که ایدههای پیشرفته نما را که برای کارفرمای پروژه قبلی طراحی و اجرا کرده بودند، به این پروژه تعمیم دهند. این که این پروژه داشتن کارآیی بسیار بالایی را میطلبد کاملا آشکار بود، و به همین علت، چالش اصلی به وجود آمده عبارت بود از تامین کارایی بالا و تضمین یک معماری جذاب، با در نظر گرفتن بودجه پیشبینی شده و در عین حال سازگار با اهداف پایداری.
کانسپت نما شیشه ای
کانسپت نما برای پروژه Ropemaker Place، از پنجرههای کلاسیک بیرونزده از دیوار خارجی نما الهام گرفته شده است. زمانی که تاثیر این کانسپت بر چگونگی کنترل تابش خورشید مشخص گردید، در همان مراحل اولیه پروژه، فعالیت جدی طراحی با کمک دانش مهندسی نما و تحلیل مناسب فیزیک ساختمان در ترکیب با شبیهسازی چند معیاری انرژی ساختمان، همراه با سناریوهای چندگانه آغاز شد.
توسعه و ساخت پروژه Plantation Place مجموعهای از راهکارهای پیشرفته در حوزه نما را به نمایش گذاشت؛ پایینترین ترازهای ارتفاعی ساختمان، با هدف دستیابی به تناسب با بافت شهری لندن، با استفاده از سنگ «مهر و موم شده» شده (بدون پنجرههای بازشو) ساخته شد؛ و توده ساختمانها تحت تاثیر سیاستهای برنامهریزی شهری -که از جمله رعایت ضوابط حفظ کریدور دید به کلیسای سنت پل را شامل میشود- طراحی شده است. نتیجه این سیاستها آن است که ساختمانها در ارتفاع به سمت عقب شکسته شدهاند و بدین ترتیب سطوح کف در بالاترین ترازهای ارتفاعی، عمق بیشتری دارند. سیستم نما در طبقات بالاتر از دو پوسته تشکیل شده است. پنجرههای بازشو در پوسته داخلی، و تجهیزاتی که به صورت اتوماتیک با توجه به تابش خورشید سایه ایجاد میکنند در محفظه میانی دو پوسته قرار گرفتهاند.
در سطح کاملا شیشهای پوسته خارجی نمای این بنا از تایلهای شینگل شده استفاده شده است؛ به این معنا که پنلهای شیشهای با کمک مفصلهای میانشان، کمی کج شدهاند. اگر چه نمای کرتین-وال داخلی به دلیل رعایت استانداردهای شهر لندن به طور کامل از شیشه ساخته نشده، اما وجود پوسته خارجی چشمانداز شیشهای و درخشندهای را برای طبقات بالای ساختمان پدید آورده است؛ علاوه بر این هنگامیکه این سطوح از خیابان و از پایین دیده میشوند، انعکاس آسمان در آنها، سبُکی ویژهای را به طبقات وسیع فوقانی القا میکند.
این پوسته خارجی، علاوه بر کاربرد معمارانهاش، مانند سپری در مقابل باد از تجهیزاتی که وظیفه ایجاد سایه را بر عهده دارند نیز محافظت مینماید. در صورت نبود این پوسته بیرونی، این تجهیزات کرکرهای خارجی بنا در معرض باد قرار گرفته و ممکن است شرایطی پیش آید که به دلیل جابجایی نتوانند در مواقع مورد نیاز کارایی لازم را داشته باشند. آرایش این دو پوسته به گونهایست که این مشکل را حل کرده و عملکرد سیستم کنترل نیز، بر اساس اینکه در سایه باشد و یا در معرض تابش خورشید قرار گیرد، بسیار هوشمندانه طراحی شده است. این دو پوسته علاوه بر موارد ذکر شده، با محافظت از پنجرههای با قابلیت باز شدن در مقابل باد از بروز مشکلاتی که در اثر تهویه طبیعی در ارتفاع به وجود میآیند نیز جلوگیری مینماید. لازم به ذکر است که طراحی این پنجرههای بازشو بر مبنای نوعی تدبیر درباره شرایط آینده بنا یا به عنوان یک گزینه قابل استفاده بر اساس شرایط محیطی صورت گرفته است. در حال حاضر این ساختمان در شرایط کاملا مطلوب و ایدهآلی قرار دارد، اما با این وجود این امکان نیز فراهم شده است که بتواند با ویژگیهای ترکیبی متنوعی که برای آن پیشبینی شده نیز قابل استفاده باشد.
از آن جایی که بودجه نمای پروژه Ropemaker Place برای طراحی یک نمای چند لایه و پیچیده کافی نبود تیم طراحی به منظور پر کردن این خلاء از طراحی هندسی یک نمای «تک پوستهای» که بتواند در ارتفاعات مختلف ساختمان بر اساس قرار گرفتن در معرض تابش خورشید واکنش نشان دهد، کمک گرفت. این نما، خیلی شفاف نیست و پنجرهها به گونهای چرخیدهاند تا دور از جهت تابش خورشید قرار گیرند؛ به این صورت که پنجرههایی که به سمت غرب و شرق هستند حول محور عمودی به سمت شمال چرخیدهاند، و پنجرههایی که به سمت جنوب هستند حول محور افقی چرخانده شده و به سمت جلو متمایل هستند. این چرخش، امکان تشکیل سایه توسط خود پنجرهها و بدون نیاز به تمهیدات اضافی- مانند ایجاد پیشآمدگی در نما و یا استفاده از صفحات بیرون زده عمودی به منظور ایجاد سایه بر روی سطح پنجره- را فراهم آورده است. دومین ویژگی مفید استفاده از چنین پنجرههای تغییر جهت یافتهای در نما، کاهش انتقال انرژی خورشیدی از طریق شیشه در طول زمان -که ناشی از افزایش زاویه تابش خورشید است- میباشد.
لازم به ذکر است که استفاده از پنجرههای بیرونزده از دیوار خارجی در نمای یک ساختمان، بی تردید به بالا رفتن میزان انتقال حرارتی نما منجر خواهد شد؛ این امر ناشی از بزرگتر بودن سطح انتقال حرارت، و مهمتر از آن، به دلیل فرم قاب این نوع از پنجرههاست که باعث اتلاف حرارتی خطی و یا نقطهای میشود. تحقیقات نشان داده است که ایجاد تغییرات نسبتا جزئی در میزان انتقال حرارت از کل پوشش ساختمان (مترجم: سقف، کف، دیوارها) برای ساختمانهای تجاری که نسبتا دادههای حرارتی داخلی (مترجم: هر گونه حرارتی که از انسان و اشیا ایجاد میشود) بالایی دارند آن چنان محسوس و حائز اهمیت نیست. در این پروژه نیز تیم طراحی، به منظور ارزیابی عملکرد کلی انرژی در بنا اقدام به انجام مجموعهای از مطالعات نمود؛ این مطالعات با در نظر گرفتن افزایش مورد انتظار انتقال حرارتی و سنجش تاثیرات آن هم در خنک کردن و هم در گرم کردن ساختمان صورت پذیرفت.
مهندسی نما در مراحل اولیه طراحی
استفاده از مهندسی نما در طول مراحل اولیه شکلگیری کانسپت اصلی این پروژه، به لحاظ فراهم آوردن امکان سنجش قابلیت اجرایی بودن طرح پیشنهادی و نیز بررسی دقیق ایدهها در جلسات و گفتگوهای علمی با پیمانکاران متخصصی که در حوزه نمای ساختمان انتخاب شده بودند، نفش بسیار مهم و تعیین کنندهای داشت.
ایده اولیه، بر اساس ملاحظاتی که برای سایهاندازی و کاهش جذب انرژی حرارتی خورشید در نظر گرفته شده بود، با سرعت تحلیل و بررسی شده و در قالب مجموعهای از اسکیسهای مفهومی دستی ارائه گردید تا بتوان میزان پیچیدگی و امکان عملی شدن کانسپت را مورد بررسی قرار داد. این مطالعات مفهومی در کنار اطلاعات مربوط به فیزیک ساختمان در ابتدا به عنوان مجموعه ملاحظات کلی، و بعد از آن به تدریج به عنوان برآوردهایی دقیقتر از عملکرد حرارتی و خورشیدی مورد انتظار و قابل قبول در پروژه به کار گرفته شدند. از آن جایی که عواملی مانند اندازه و جهتگیری پنجره، بیشترین تاثیر را در جذب حرارتی خورشید دارد، در این مرحله بود که اطلاعات گردآوری شده توسط متخصصین با دانش معماری درهم آمیخت. همکاری مهندسین نما در پروژه منجر به برگزاری مجموعه جلسات سازندهای شد که در آن، «مزایا و معایب» ایدههای مطرح شده مطرح گردید و مورد بحث قرار گرفت و بررسی مطالعات مفهومی انجام شده، درستی و صلاحیت آن را برای طراحی دقیقتر تایید نمود. اهمیت این مسئله از این نظر قابل توجه است که عملکرد خورشیدی و حرارتی قابل قبول نمای ساختمان در استراتژیهای کلی توسعه این مجموعه در ارتباط با مفهوم پایداری و مصرف انرژی، نقشی بسیار مهم و اساسی را ایفا میکرد.
طراحی مبتنی بر مستندات مهندسی و شبیه سازی فیزیک ساختمان
همان طور که پیش از این به آن اشاره کردیم، به منظور ارزیابی کارایی کانسپت پیشنهادی در این پروژه مجموعه مطالعاتی انجام شد؛ برخی از این مطالعات عبارتند از انجام شبیهسازیهای حرارتی دقیق و داینامیک برای بررسی انواع جهتگیریهای مختلف ساختمان، معیار قرار دادن کانسپت پیشنهادی نما و مقایسه آن با سه نوع نمای مختلف، و بررسی سه سناریوی متفاوت برای ظرفیت اشغال بنا. علاوه بر اینها مطالعاتی نیز در مورد میزان حساسیت سطوح نما انجام گرفت تا بتوان از این طرق، اثر انتقال کلی انرژی خورشیدی از این سطوح را مشخص کرد.
این پروژه را میتوان نمونه مناسبی از طراحی مبتنی بر مستندات دانست که در آن، آزمایش کانسپتهای متفاوت برای سناریوهای مختلف، یک بخش ذاتی و طبیعی در فرآیند تصمیمگیری به شمار میرود. در نهایت و در پایان این فرآیند و پس از بررسی و مقایسه با سه گزینه زیر، طرح دندانهای پیشنهادی مورد قبول واقع شد:
۱- طراحی یک نمای هموار یا مسطح با طرح و ساختی مشابه.
۲- طراحی نما بر اساس طرح اولیه که توسط کارفرما رد شده بود.
۳- طراحی یک نمای دو پوستهای الهام گرفته از پروژه Plantation Place که میتوانست به عنوان نمادی از به کارگیری روشها و ایدههای مدرن در طراحی مطرح گردد.
هدف این مقاله توصیف دقیق و تحلیل نتایج کار در طراحی و اجرای این پروژه نیست؛ بلکه هدف، تاکید بر ارزشمندی داشتن رویکردی یکپارچه نسبت به طرح و تاثیر مهندسی نما در مراحل اولیه طراحی است. همان طور که به آن اشاره کردیم، تیم تحقیقاتی در این پروژه با بهره گرفتن از مجموعه متوالیای از تجزیه و تحلیلهای مناسب، به همراه مطالعات لازم درباره کانسپتهای معمارانه و امکان اجرا و ساخت پروژه، اطمینان لازم برای کارآمدی مورد انتظاری که باید در عمل تحقق مییافت را به دست آورد. بی شک با در دست داشتن چنین مستندات علمی و محکمیست که میتوان پروژه را به کارفرما ارائه داد، و با برگزاری جلسات لازم با پیمانکار متخصص، بدون نیاز به تغییر دادن کانسپت طراحی به سمت برنامهریزی برای مرحله بعد فرایند ساخت و راهاندازی پروژه پیش رفت.
لازم به ذکر است که در پروژه مورد بررسی، کارایی نما از نظر مصرف مورد انتظار سالانه انرژی و نقطه اوج بار حرارتی محدوده پیرامون ساختمان نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. این منطقه پیرامونی مدلسازی شده، بر اساس سناریوهای مختلف طراحی، متفاوت بود. نکته دیگر آن که اگر چه اثر چرخش پنجرهها بر اساس جهتگیریهای مختلف و سناریوهای گوناگون متفاوت است، اما در نهایت، میزان مصرف سالانه انرژی برای خنک کردن بنا در تمامی این موارد کاهش مییابد. تاکید این مقاله به طور ویژه بر نوع رویکرد اتخاذ شده در طراحی نما و اهمیت یکپارچگی فرایند در مراحل اولیه طراحی است. پیش از این، مطالعات و بررسیهای مشابه دیگری نیز در مناطق دیگر و با هدف ارتقای پایداری کلی پروژه صورت گرفته بود.
نکته حائز اهمیت در پروژه مورد بررسی آن است که تعهد تیم کارفرما و تیم طراحی در نهایت به ارائه طرحی با کارایی بالا و اثر مخرب کم بر محیط منجر گردید. میزان پایداری این ساختمان در رتبهبندی BREEAM با درجه عالی نشان داده شد و ارزش مالی قابل توجهی را به ملک افزود. علاوه بر آن این بنا اولین پروژه احداث شده در خارج از کشور آمریکاست که بالاترین رتبه گواهی LEED (مترجم: Leadership in Energy and Environmental Design؛ نظام و سیستمی برای ساختمانهای سبز که مجموعهای از ضوابط اجرایی و عملکردی را برای تضمین طراحی و ساخت و ساز پایدار تدوین کرده است) – نشان طلای سفید برای Core & Shell (مترجم: هسته و پوسته، عناصر اصلی ساختمان هستند که شامل سازه، سیستمهای پوشش خارجی کل بنا و پوشش طبقات و … است)- را دریافت کرد.
میتوان گفت که توسعهدهنده این پروژه یعنی شرکت British Land، به گونهای موضوع پایداری را به یک کسب و کار تبدیل میکند و بنای تکمیل شده این پروژه توانست با کمک این رویکرد، و به دلیل عملکرد و کارایی بالایش به محبوبیت برسد؛ از این روست که ساکنان و استفادهکنندگان از این مجموعه نیز بیان میکنند که این ساختمان را به دلیل رتبه بالای آن در پایداری انتخاب کردهاند.
انجمن مهندسی نما
انجمن مهندسی نما، SFE، (Society of Façade Engineering) در سال ۲۰۰۳ و توسط گروهی از افراد متخصص و حرفهای در این حوزه، در پاسخ به لزوم «قانونمند کردن» این صنعت و معرفی نظامی برای اعتباربخشی به آن پایهگذاری شد. این انجمن در سال ۲۰۰۴ و در قالب سازمانی زیرمجموعه از «موسسه حرفهای و صاحب امتیاز ارائه خدمات مهندسی ساختمان»، CIBSE، آغاز به کار کرد. لازم به ذکر است که موسسه CIBSE توسط «موسسه مهندسی سازه»، IStructE، و «موسسه سلطنتی معماران بریتانیا»، RIBA، حمایت میشود.
در ابتدا تمرکز فعالیتهای این انجمن، به دلیل ملیت افرادی که در پایهگذاری آن همکاری داشتند و نیز با توجه به تاسیس SFE در شهر لندن، تنها محدود به کشور انگلستان بود؛ اگر چه همواره برای برپایی انجمنی در سطح بینالمللی نیز تمایلات و برنامهریزیهایی وجود داشت. با همه این تفاسیر، امکان عضویت در این انجمن در سطح بینالمللی وجود دارد و رشد چشمگیری را در مناطق مختلف داشته است؛ به ویژه در منطقه خاورمیانه که در اوایل سال ۲۰۰۹ این انجمن در آنجا راهاندازی شد. با این حال میتوان گفت که این انجمن با داشتن تقریبا ۲۵۰ عضو هنوز نوپاست. اما در عین حال، علاقه و تمایل به آن رفته رفته در حال افزایش بوده و انتظار میرود که میزان عضویت در آن، با کمک انجام برخی ابتکار عملهای منطقهای و نیز تلاش مشترک برای تشویق عضویت موسسات حمایتی، بیشتر شود. برخی مزیتهای عضویت در این انجمن عبارت است از: برخورداری از عناوین حرفهای معتبر و شناخته شده برای اعضا (همکار انجمن، عضو انجمن (MSFE)، و یا عضو افتخاری انجمن (FSFE))؛ افزایش فرصتهای شغلی برای اعضا؛ امکان مشارکت در شبکههای اجتماعی حرفهای، مناسبتها، مجلات حرفهای، مجامع فنی و …
عضویت در این انجمن برای همه اعضای موسسه CIBSE رایگان است و تمامی اعضای غیرعضو این موسسه، پس از عضویت در انجمن SFE میتوانند از مزایای عضویت موسسه CIBSE نیز بهرهمند شوند – از جمله دسترسی آزاد آنلاین به نشریات. علاوه بر این اعضای این انجمن تشویق میشوند تا دانش و اطلاعات خود را در مجله Elevation که متعلق به انجمن است به اشتراک بگذارند و در فعالیتهای هماهنگ شده از طریق کمیته اجرایی SFE شرکت کنند.
پروژه Ropemaker Place، لندن، انگلستان
دکتر Mikkel Kragh؛ رئیس انجمن مهندسی نما گروه Arup، میلان
مترجم: سعید مادرشاهی
قائم مقام شرکت مشاور تخصصی نما – آلومینیوم شیشه تهران